سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در دگرگونى روزگار گوهر مردان است پدیدار . [نهج البلاغه]
دل تنگی های من

بسم الله نور

یکی از شئون نفس ناطقه ی انسان مرتبة قلب اوست که در فارسی از آن به «دل» تعبیر می کنند . قلب به معنای گردیدن و جابه جا شدن است . نـفس انسان حال واحدی ندارد و دائماً در انقلاب است .

گـاه حـال خـوشی دارد و گاه بـد حال است . گـاهی در هـنگام نـماز و دیگـر عبادات حـال مناجات دارد و گاهی ندارد . یک وقت است دست به قـلم می شود و خوب می نویسد و وقت دیگر هـر چـه سعی می کند  نمی توانـد بنویسد .

 دوستی ها ، معاشرتها ، رفت و آمدها هـمه و هـمه در حالات و دگرگونـیهای قـلـب  مؤثرند . گاهی انسان می بیند جـرقه ای خورده و حالات خوشی دارد اما پـس از مدتی متوجه می شود به واسطه ی جرقه ای دیگر افول کرده و آن حال خوش را از دست داده است .

حال که منقلب شد خوب و بد می گردد . این بخش از نفس ناطقه را تعبیر به «قلب» یا «دل» می کنند .

روزی از حضرت یعقوب پرسیدند : چرا وقتی فرزندت را در تاریکی کنعان به چاه انداختند متوجه نشدی اما توانستی پس از چهل  سال بوی پیراهنش را از سرزمین مصر که تا یمن فاصله بسیار داشت حس کنی . در جواب گفت :


                      بگفتا : حال ما برق جهان است         دمی پیدا و دیگر دم نهان است
                         گهی در طارم اعلی نشینم                 گهی تا پشت پای خود نبینم

 عزیزان من ! از ایـن حالت نفسانی خود نگرانی نداشته باشید . طبیعت انـسان قـبل از اینکه بـه طهارت کامل برسد و حضور تام پیدا کند همین گونه است. مدتی در مسیر حق می افتد و درس و بحث دارد و به دنبال علوم و معارف است ، لذا چند روزی حال خوشی دارد اما پس از چند روزی دوباره سرد می شود و از مسیر حق خارج می گردد و پشیمانی به او روی می آورد . هر انسان سالکی باید توجه داشته باشد که نباید پـس از هـر افتادنی از ادامه ی راه منصرف شود بلکه باید برخیزد و بـار دیگر حرکت کند . زیرا یـکی از راههای پختگی نفس همین افتتان و خیزان بودن است . آدم بایـد آنقـدر بیفتد و بـرخیزد تا بـزرگ شود و قوی گردد .کسی که در زندگی اش هیچ سختی نبیند و با هیچ مشکلی روبرو نشود هرگز در زندگی خود پخته نمی شود . به عـنـوان مـثال می بینید کشاورزی که سالها کشاورزی کرده و با انـواع حوادث و مشکلات این پیشه روبرو شده چقدر در مقابل فرزند جوان خود که اتفاقاً او نیز به این شغل روی آورده ، استقامت و پایداری دارد و در برابر سختیها استوار و پا بـرجاست . اما فرزند جوانش چون تازه بـه راه افتاده دم به دم بی طاقتی می کند و از حـوادث آینده هـراس دارد .

ایـن طبیعت انـسان است کـه در حالات گوناگونی به سر می برد . معمولاً نفوس مضطربه خود را در این وادی نشان می دهند .

نفوس مضطربه همان جانهایی هستند که دائماً در اضطرابند و با خـود می گویند : چه کار کنیم ؟ گرفتار شدیم . گوش به حـرف چـه کسی بدهیم ؟ و .... نـوعـاً افراد در ایـن مقام قـلبـی خود که هـمان اضطـراب نـفس است ، وا میمانند . انسان را همّتی بلند باید تا بتواند قلب خود را از این اضطراب نجات بخشد و آن را پاک و طاهر گرداند . به فرموده حضرت آقا « قلب را همّ واحد باید ».

از مجالس استاد صمدی آملی

 


 




کلمات کلیدی:
نوشته شده توسط ریحانه محمدی 89/11/11:: 11:5 صبح     |     () نظر
:: عناوین آخرین مطالب ارسالی
» دگرگونی قلب
راههای جلوگیری از تسلط شیطان
اصلاح نفس، علاج ما
مناجات با شهدا(3)
تقوا(2)
[عناوین آرشیوشده]